زندگی....

نسترن · 14:13 1399/08/21

پیاده روهای بدون عابر

 

نصف شب ، من و تنهایی …

 

قدم میزنم در شب پاییزی سرد

 

نمی دانم به کجا می روم

 

گم کرده ام خودم را در این خیابان های آشنا

به من ایمان بیاور


در یک لحظه میتوانم


تنها یک لحظه


خورشید را به آغوشت بیاورم


و ماه را به اتاقت


به من ایمان بیاور


معجزه من


آغوش زنی است به طعم دریاها


چیزی که هیچ بهشتی ندارد.